مطالب ادبی

فرهنگی

مطالب ادبی

فرهنگی

آیة اا...مرحوم سیّد حسین بروجردی(ره) «اُسوه ی کرداری اجتهاد هدایتگر و مرجعیّت,،محمدحسن توکل گلپایگانی

آیة اا...مرحوم سیّد حسین بروجردی(ره)

«اُسوه ی کرداری اجتهاد هدایتگر و مرجعیّت» 

(2)

      سال 88 بود مطالبی با عنوان « اجتهاد هدایتگر» نوشتم و آن را برای آیة اا... حاج آقا علی صافی خواندم. سال گذشته در سال گرد رحلت آن بزرگ مرد و فقیه به واقع مردمی بازنویسی کرده و در اختیار خوانندگان "صدای گلپایگان" قرار دادم . اکنون در نظر دارم نگرشی کوتاه و آموزنده و بیدارگر درباره ی روش ، منش و جایگاه مرجعیّت شیعه که یک نمونه عینی و اُسوه گونه اش « آیة الله سید حسین بروجردی » است ، بنویسیم . آن هم به صورت یادداشت گونه و تا اندازه ای بی نظم ، امّا درس آموز . سخن را با مطالبی از کتاب « پیش درآمدی بر تاریخ تحوّل فقه شیعه » نوشته ی آیة اا... حاج آقا علی صافی و ترجمه و تحقیق نگارنده ، چاپ 1379 آغاز می کنم :

      آیة اا... بروجردی قهرمانی از قهرمانان علم و عمل و ذخیره ای بود برای این عصر و زمان . فخر شیعه ، احیاگر شریعت ، حجّت اسلام و آیت بزرگ الهی بود . استاد در تمام علوم انسانی از تفسیر ، فلسفه ، کلام ، فقه ، حدیث ، رجال ، درایه ، اصول فقه و علوم ادبی و مجتهد در همه ی آنها ، بصیر و نقّاد و عارف بر مدارک و مبانی استنباط و فهم احکام ، نزد عام و خاص بود . او تنها آگاه به اصول و فروع این علوم نبود ، بلکه از همگان بصیرتر بود و نظری جامع در تمام موارد داشت ... عالمان بزرگ اهل تسنّن مانند شیعه نزد او مراوده داشتند . آن حضرت را بزرگ داشته ، در برابر وسعت معلومات و بصیرتش اظهار عجز و فروتنی می کردند . .. در پرتو تلاش هایش کجی ها و ناراستی ها ، درست و جراحت ها ، بهبود یافت . در پاس داشتن کیان دین و نشر پرچم اسلام از شرق تا غرب جهان از اندازه در گذشت . در پرتو همّت والای آن بزرگ مرد بود که ناممان رفعت یافت و آیین مان مورد توجّه قرار گرفت . .. شیعه آن گونه که می سزید و در اصل بود ، شناخته و معرّفی شد . و در جهان عزّت یافت . آوازه ی نیک روحانیت – و مرجعیت شیعه – در دورترین نقاط جهان از آسیا ، آفریقا ، اروپا و آمریکا پخش گردید ... این شکوه به جایی رسید که شیخ شلتوت ، فتوای معروف خویش را صادر کرد . .. نفوذ آن دانشی مرد اصلاحگر ، گذشته از دانشگاه های اسلامی ، تاثیری است جهانی و همه جا گیر ... آن حضرت با گروه های ناراست به بهترین روش به چالش پرداخته ، گفت و گو می کرد. شمشیرهای ناسازگاری و دشمنی ورزی شان را در غلاف گذارده ، از کاربرد در می انداخت . .. حضرت استاد ، پیوندگری بود که حدود اسلام و مرزهایش را از دسیسه ها و نقشه های مخالفین پاس داشته ، از هم گسیختگی اش را مانع شد ... این ها تنها اشاره ای بود از شیوه آن دانشی مرد علم و عرفان و فقه و تقوا و جهاد و اجتهاد (پیش درآمدی بر .../ از 103 تا 109) و نماد و نمونه و در عینیّت کرداری مرجعیت جهانی شیعه و مرجع ... 

      هم اواست (آیة اا... صافی) که در مصاحبه با مجلّه ی «حوزه» چاپ بهار 1370 این گونه روش ، منش و شیوه ی کرداری مرجعیت و مرجع و نیز میزان پیوند خویش را با آن مرد بزرگ و خجسته اخلاق می نماید : 

      چون از نزدیکان استاد و صاحب اسرار او بودم و به ویژه مواضع ضدّ دربار شاه ، سبب شد مرا به مشکین شهر تبعید کنند . جز معنویت و فضیلت در ایشان چیزی ندیدم . نمی گویم بی نظیر ، بل کم نظیر بود . دیناری از وجوهات استفاده نمی کردند . مخارج داخلی شان از ملک شخصی در بروجرد بود . حتّی آب حوض منزل را از پول شخصی تهیه می کردند . حتی نان را از آرد تولیدی شان در بروجرد تهیه می کردند . من شاهد بودم که مصرف گوشت ایشان در روز ، ده سیر بود . خیلی با قناعت زندگی می کردند ، حتی از زندگی معمولی هم کمتر!!! پول گرفتن برایش سخت بود ، امّا پول دادن آسان . جنبه های معنوی شان اصلاً در خور توصیف نمی باشد . من خودم شاهد بودم که چراغ را خاموش کرده و نماز می خواندند.(دقّت) در رعایت ادب ، نمونه بودند . حتّی در جایگاه اشکال علمی به دیگران ، ادب ویژه ای داشتند . اگر می خواست به سخن کسی اشکال کند ، ابتدا نقاط مثبت آن شخصیت را برمی شمرد و از او تجلیل می کرد ، سپس انتقادش را می گفت ! در نقد و بررسی انظار افراد ، ذره ای به شخصیت افراد لطمه وارد نمی شد . اگر درباره ی کسی سخن می گفت ، هیچ گاه افراط و تفریط نمی کرد . تملّق نمی گفت و چاپلوسی را نیز خوش نداشت . کسی شعری درباره اش سروده بود . گفت : « این دروغ ها چیست که درباره ی من گفته است » ! در فلسفه تبحّر داشت و از شاگردان ممتاز جهان گیر خان بود . از جهت ادبیات خیلی دقیق بودند. به دلیل روحیه ی تحقیق که در او بود ، گاهی استفتایی که ما بر اساس نظر خودشان ، جواب داده بودیم ، نظریه ی مخالف می دادند و می فرمودند : « اَنا فی کُل یومٍ رجل » ! 

      هیچ گاه از کارهای علمی خسته نمی شدند . افراد و طلّاب با استعداد و خوب را بسیار تشویق می کردند . در برابر شاه ، از موضع قدرت برخورد می نمودند و من شاهد بودم . در برابر خلاف کاری های شاه می ایستاد و دستگاه نیز از ایشان حساب می برد.

      *چند جمله ای نیز از مصاحبه ی آیة اا... حاج آقا لطف الله صافی گلپایگانی در همان مجلّه ی 

« حوزه »

یادداشت وار می نویسم : به دلیل تسلّط بر فقه اهل سنّت ، برخی از فقهای اهل سنّت در ملاقات با ایشان ، آن مرحوم را از خودشان بر اقوال و نظریات علمای عامّه مسلّط تر می دیدند . اَخوی (آیة الله حاج آقا علی صافی) از شاگردان ممتاز و مورد توجه ایشان بودند و فقه او را می نوشتند . کارهای علمی که آیة الله بروجردی به من ارجاع می دادند، زیاد بود . کتاب « منتخب الاثر » را با پیش نهاد ایشان نوشته ام . اصول ایشان را که تقریر می کردم ، آقا ملاحظه کردند . جلد دوم آن را ، دقیقاً مطالعه کرد و در حاشیه اش مطالبی نوشت که اکنون هم موجود است . در بعضی از مسایل علمی و اعتقادی که به ایشان مراجعه می شد ، بنده به دستورشان مطالبی می نوشتم که برخی از آنها چاپ شده است . او به واقع از کیان اسلام و معارف تشیع حراست می کرد . حافظه ی قوی داشت . زیاد مطالعه می کرد . همیشه در تحقیق بود . ویژگی دیگرشان ، ادب در برابر بزرگان و فقها بود . در هیچ مورد از درس شان ، جسارت نسبت به فقیهی دیده نمی شد . در رد کردن قولی ، چنان عمل می کرد که فقط آنهایی که مسلط بر اقوال بودند ، می فهمیدند چه کسی را رد می کنند . اگر لازم بود ، نام کسی را بگویند ، ابتدا از ایشان تجلیل می کردند ، سپس به طرح و رد بیان او می پرداختند . یکی از صفات بارز ایشان ، احترام به قرآن بود . نسبت به کتاب های فقه و حدیث و حکم فقها احترام و ادب زیادی داشتند. نسبت به آبروی روحانیت و عزت مسلمانان بسیار حسّاس بودند . علّامه شیخ محمدتقی قمی برایم نقل کرد : « وقتی نامه آقای بروجردی را برای شیخ سلیم ، رئیس جامعه الازهر می بردم ، بلند می شد و نامه ی آقای بروجردی را می گرفت و می بوسید ...»! چنان شوکت و عظمتی ،« مرجعیت» و حوزه های علمی پیدا کرده بود که جرج جرداق مسیحی کتاب « الامام علی ، صوت العدالة الانسانیه » را به آیة اا... بروجردی تقدیم می کند . پس از رسیدن کتاب به من فرمودند : آن را مطالعه کن که اشتباه فاحش یا انحرافی نداشته باشد . مطالعه کردم و نوزده مورد را ضعیف یافتم . چون به ایشان گفتم ، فرمودند : ترجمه و نشر آن از جهت اقرارهایی که در آن هست ، اهمیت دارد و اشتباهات آن خللی را وارد نمی کند . از یک مسیحی ، بیش از این انتظار نمی باشد .

      آیة اا... بروجردی ، در همه ابعاد ، یک انسان والا و الهی بود ، برجسته و ممتاز . کمترین گرایشی به هوای نفس ، شهرت ، جاه پرستی ... در آن بزرگوار دیده نمی شد ... به خاطر اجتناب از شهرت، ... کتاب هایش را تا زنده بود چاپ نکرد. روزی در منزلشان مجلسی بود ، شخصی با صدای بلند گفت : برای سلامتی امام زمان و آیة اا... بروجردی صلوات . ایشان در حیاط قدم می زد . با شتاب و ناراحتی و با عصا به در زد و گفت : « این که بود که اسم مرا در کنار نام مبارک امام زمان آورد . این مرد را بیرون کنید » !! بسیار ساده و زاهدانه زندگی می کرد . فرش های منزلشان رنگ و رو رفته بود . لباس ها بسیار ساده و کم قیمت بود .حتی برای یک مرتبه هم بر سفره ی ایشان ، مگر در مهمانی، مرغ دیده نشده است! همین نوع زندگی هم از بیت المال نبود . فارغ از تعلقات دنیایی بود . یک وقت می فرمود : « من یک قدم هم برای رسیدن به این موقعیت برنداشتم.» ایشان در میان عموم طبقات ، محبوبیت داشت . خارج و داخل ، شیعه و سنی ، همه و همه به او احترام می گذاشتند . اهل تظاهر نبود . نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی بسیار هوشیار و مواظب بود . در فتوا دادن هم محتاط بود . مرتبه ی عرفانی و معرفتی شان ، بسیار عالی بود . این مرتبه از مهم ترین بُعد شخصیت ایشان بود ... 

تنظیم کننده و بازنویس : محمدحسن توکل گلپایگانی

آبان ماه 1400


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.