مطالب ادبی

فرهنگی

مطالب ادبی

فرهنگی

مسیحیّت عیسی مسیح و «مسیحیّت پاپ و کلیسا»!محمدحسن توکل گلپایگانی

مسیحیّت عیسی مسیح

و

«مسیحیّت پاپ و کلیسا»!

         در بخش قبل و در زاد روز «عیسی مسیح» در اندازه لازم و به عنوان یک مسلمان، و بسیار فشرده چند سطری نوشتم. در این قسمت نیز، خیلی کوتاه و باز هم با همان دیدگاه و نگاه پژوهشی چند جمله ای می نویسم. زیرا سال ها پیش و با سر نامه ی «بنیادهای سکولاریزم» و «پُست مدرنیسم» مطالبی تحلیلی و مستند نوشته ام که امید است در فرصت مناسب در اختیار خوانندگان قرار دهم. در این نوشته ها درباره ی نقش مستقیم «مسیحیّت و کلیسا» به گونه ای باز، جستارهایی آموزنده و در خور اندیشه آورده ام.

        به هر روی شکوه مندی و زیور بی آلایش و پیراسته ی اندیشه ی پیامبرانه و بنیاد راه و روش و منش پیام آوران آسمانی، تماماً و بی هیچ زیاده پردازی، پاس داشت حقوقی انسانی انسان است؛ تنها به دلیل انسان بودن. زن باشد یا مرد، و از هر نژاد و در هر سر زمین و زمان. نمونه را موسی که یک چوپان است با برادرش و با همان لباس زشت و خشن و پاره پاره و چوب دستی گره گره و ناهموار یک چوپان، به پایتخت مصر وارد می شود و یک راست و بی ملاحظه یا ترس از قدرت حاکم به کاخ فرعون می رود و مبارزه اش با قارون (نماد سرمایه داری) است و بلعم باعور (نشانه اندیشه های بازدارنده ی (استحماری) و هدف اصلی اش آزادی و رهایی یهود از اسارت است. زیرا فرعون (نماد حاکمیت ستم و تجاوز حقوقی) سرکشی و آدم کشی و میراننده ی استعدادهای انسانی می باشد. (طه/43) و بالا نشینی و باد دستی و گزاف کاری و از اندازه در گذشتن مصرف اموال عمومی(یونس/83) را به گونه ی یک فرهنگ حاکمانه و سلطه گرانه در آورده است. عیسی، جوانی بی کس و کار، ماهی گیری گمنام بر کناره ی بحر احمر، ناگهان در برابر سزار، راست قامت و بی بیم و استوار و با نگرشی ستم سوز، در می ایستد و امپراطوری وحشی و آدم خوار روم را در زیر «ضربات روح پاک و بلندش در هم کوبیده» (سیمای محمّد/شریعتی،علی) و با گرفتن «وحی»، مانند دیگر رسولان الهی چونان ابراهیم، اسماعیل، ایّوب، یونس و ... (نساء/163) و رسالت آزادی انسان از سلطه ی جباران، راه را پی گرفته و با روشنگری های بنیادی(بیّنات) و آموزه های حکیمانه (حکمت)(زخرف/63) و پیام های انسان پرور و جامعه ساز انجیل (حدید/27) که سراسر، نور است و حکمت و هدایت (مائده/44)، که من «رسول ا...» به سوی شما هستم(صفّ/6) و خواهان زیستی سالم و بی پیرایه و همراه با عشق و محبّت و گذشت و برخوردار از حقوق انسانی برای تان می باشم. و به نوشته ی شریعتی در «محمّد خاتم پیامبران ج1/467) «تئوس(زئوس)، خدای عیسی، سیمایی به صمیمیّت یک دوست، به لطافت یک معشوق، نزدیک، خودمانی و آشنای انسان. وی آن چنان با انسان، بی آلایش و خویشاوند است که از آسمان به سراغ وی فرود می آید ... به زمین می آید، در کنار انسان و با انسان در می آمیزد. به این هم قناعت نمی کند، پدر انسان می شود، در چهره ی یک انسان ظاهر می گردد. و عیسی نیز، مظهر انسانیِ تئوس(زئوس) است، چهره ای به معصومیّت یک فرشته، لبخندی به لطافت سپیده دم و سخنانی به نرمی نوازش دارد. پیامبر آرامش و دوست داشتنی و گذشت است. پیامش تسلیت دل های خسته است و دعوتش خطاب به جلّادان رومی؛ سربازان وحشی سزار که: شمشیرهای تان را بر لب دریای محبّت از خون بشویید، مکُشید، دوست بدارید». راستی را در آن زمان و شرایط و فرهنگ و حاکمیّت ستم که «وحشی گری، همه را دیوانه کرده است و هر شمشیری، انتقام خون ریخته ای را بر گردن دارد و خون بهای هر خونی، خونی است و انتقام در یک «دور باطل» (Cercle-vicieux) جنون آمیزی افتاده، ... جز «گذشت» چه چیزی می تواند، شمشرهای تشنه را آرام کند؟ جز دوست داشتن، چه عاملی این دُور جنون آمیز انتقام در انتقام را می تواند از گردش باز دارد؟» (همان/468)

           و این آموزه های عیسی مسیح بود که در برابر قدرت نظامی و سیاسی امپراطوری روم در گذار هزار سال، با آن همه جنایات و برخوردهای تبعیض گرایانه و غرق بودن در خون ریزی، عیّاشی و ناتوان کشی ... در ایستاد و آن را به تقوا، صلح و دست کم گرفتن آزمندی و خشونت و کسب قدرت و نفوذ سیاسی و نظامی بر دیگران، و گرایش به عواطف اخلاقی و روحی و معنوی فرا خواند. و سرزمین گلادیاتورها و نرون ها و امپراتورهای خون خوار را به مهد پرورش روح های پاک و پیراسته بدل نمود. و به جای سنای روم و کاخ های هولناک قیصران و زندان های گسترده و سیاه، کلیساهای مقدسی برپا شد که در زیر رواق های روحانیش، زیباترین و بی آلایش ترین زمزمه های نیایش و سرودهای مقدس، خطاب به معبود بزرگِ هستی، طنین می افکند. (با استفاده از همان/472) بنابر این عیسی مسیح که از سلسله ی انبیای الهی و ابراهیمی است، همان «پیام آوران که فرمانروایان بی رقیب قلب هایند»، بر بنیاد «صلح و اصلاح» و گرایش و توجه به «انسان و سرنوشت او» راه اصلی، یعنی همان «صراط مستقیم هدایت» را در زمان و شرایط، به نیکوترین روش می نماید و نشان می دهد. عیسی مسیح که فردی نیک اندیش، خیرخواه و صالح است، (انعام/85) و بنده ای از بندگان و آفریدگان آفریننده (نساء/171) و رسول ا... (نساء/57) می باشد و تصدیق کننده ی تورات است و پذیرای آموزه های آن، (مائده/46) و آورنده ی انجیل است، کتاب نور و هدایت و حکمت(حدید/27)، همان «اَحبار» (دانشمندان و عالمان دینیِ یهود و مسیحیّت) و پیراسته رفتارانِ «ربّانی» که توده های مردم را از کردار ناروا و «حرام خواری» باز می داشتند، (مائده/62) و قرآن کریم مژده می دهد دوست گرفتن و پیوند با آنان را به دلیل این که شماری از آنها «قسیس» (کشیش) و «رُهبان» (پارسا روش)اند و روح خود برتر بینی و «استکبار» در آنان نمی باشد، (همان/82)، امّا با درد و تأسفّ که زلال وحی و رسالت انسان ساز و جامعه پرداز و برخوردار از معنویت و خلق و خوی انسانیِ «مسیحیّت عیسی مسیح»، همین دین ورزان رسمی و عالمان و زهد فروشان، «یحرّفونَ الکِلَم مِن بعدِ مواضعه ...» (مائده/41)، تغییر ماهیت داده، با روش و منش نوین، جایگاه بنیادین سخن و حقیقت حق را دگر می سازند و چنانچه حضرت امیر در نهج البلاغه (خ106) از دگر شدن اسلام و آیین توحیدی و انسان گرای محمّدی به «پوستین وارونه» (لُبس الفرو مقلوباً) یاد می کند، از درون آموزه های عیسی مسیح، فاشیست ترین و ضد انسانی ترین شیوه های «مسیحیّت کلیسا» را به در آورده، در گذار قرن ها، خون بارترین جنایت ها و تباه کردن حقوق انسان ها را بهره ی تاریخ بشر نموده و می نمایند!

          بنابر این عیسی مسیح، در «عهد جدید» منسوب به او (متی/5/897) آشکارا می گوید: «گمان مبرید که آمده ام تا تورات موسی و نوشته های سایر انبیا را منسوخ کنم. من آمده ام تا آنها را تکمیل نمایم و به انجام رسانم» هم اوست که می گوید: «نمی توانی هم بنده ی خدا باشی، هم بنده ی پول» (همان/899) و نیز: «خدا در کتاب آسمانی فرموده است: من گوشت قربانی و هدایای شما را نمی خواهم. از شما می خواهم که رحم و محبّت داشته باشید» (همان/906). و در جایی عیسی مسیح از دو گنج نام می برد، "تورات" را گنج کهنه و انجیل را گنج نو می نامد. (همان910) اوست که می گوید و درس می دهد: به سخنان من گوش دهید و تلاش کنید درک نمایید. هیچ کس با خوردن چیزی نجس نمی شود. چیزی که انسان را نجس می سازد، سخنان و اندیشه های اوست... (همان/912) در پیام دیگری می گوید و ره می نماید: «کتاب آسمانی می فرماید که خانه ی من، جایگاه نیایش است، امّا شما آن را میعادگاه دزدان ساخته اید» (همان/919) ... بیش نوشتن از بیان های منسوب به عیسی مسیح را وا می گذارم و پیوند سخن را به گونه ی دیگر، آن هم درس آموختن و روشنگری و بیداری را پی می گیرم. با این امید که در این فضای زیستی مان، بی هیچ بیم از سنگ اندازان و فحّاشان و ناراست گفتاران و سوداگران دین پناه و کاسب کارانی که آیین و فرهنگ و انسانیت را ابزاری کرده اند برای دست یافتن به منافع و بیش برخورداری خویش از هر صنف و هر جایگاه، مسیحی باشد یا مسلمان یا هر مکتب و مذهب دیگر؛ دریابیم که چه بایدمان کرد؟

          به هر روی، سخن از «مسیحیّت کلیسا» بود و جریانی که در گذار دو هزار سال پس از  عیسی مسیح در غرب و شرق و شمال و جنوب ادامه داشته و دارد و امروز بیش از چند میلیارد زن و مرد، پیروان این آیین می باشند. آری! به بیان عیسی مسیح (عهد جدید/922): «علمای مذهبی و فرّیسیان بر کرسی موسی نشسته اند و احکام او را تفسیر می کنند. آموزه های آنها را به جا آورید، امّا هیچگاه از اعمال و کردارشان سرمشق نگیرید. زیرا هرگز به آموزه های شان عمل نمی کنند.. هر کاری می کنند، برای تظاهر است ... رداهای شان را عمداً درازتر می دوزند تا نگاه ها را به سوی خود جلب نمایند و مردم آنها را دین دار بدانند ... دوست دارند در میهمانی ها، ایشان را در بالای مجلس بنشانند و در پرستشگاه ها همیشه در ردیف جلو قرار گیرند. چه لذتی می برند که مردم در کوچه و خیابان، ایشان را تعظیم کنند و به آنان «آقا» و «استاد» گویند.... کسی که خود را بزرگ می پندارد، پست و کوچک خواهد شد و فروتن، بزرگ و سربلند است ... وای به حال شما، ای علمای دینی و فریسیان! چقدر شما ریاکارید! ... نماز و نیایش خود را عمداً طولانی می کنید، تا مردم شما را دین دار بدانند. امّا دور از چشم دیگران، اموال بیوه زنان بیچاره را می خورید! ای دو روها ! همه جا را زیر پا می گذارید تا کسی را پیدا کرده و مرید خود سازید. ای نادان ها ! ای نابینایان! کدام مهم تر است، طلا یا خانه ی خدا که طلا را تقدیس می کنید؟! ... ای عصا کش های کور، که مگس را از صافی می گذرانید، امّا شتر را می بلعید! ... ای علمای دینی و فریسیان ریاکار! شما می کوشید خود را دین دار جلوه دهید، امّا در زیر آن لباس مقدستان!! دل هایی دارید انباشته از ریاکاری و گناه! ... ای مارهای خوش خط و خال! چگونه می توانید از مجازات الهی آزاد و رها شوید؟!...

           آری! همین مارهای زهر آگین یعنی: « خاخام های یهودی» بودند که «تا توانستند با عیسی مسیح جنگیدند و چون نتوانستند، به لباس «کشیشان عیسی» در آمدند و این کشیش ها در مبارزه با اسلام به «روحانیان» وابسته به خلفا تبدیل شدند. و همین هایند که علیه حسین(ع) فتوا می دهند! و ... (تاریخ ادیان/شریعتی/289) و به بیان «عهد جدید» (923): خون مردم بی گناهی که شهید شده اند، به گردن شما (علمای دینی و فریسیان) خواهد بود. یعنی از هابیل معصوم گرفته تا زکریا ... که او را در درون خانه ی خدا، میان پرستشگاه و قربانگاه کشتید! و بنا به نوشته ی کتاب «ادیان زنده ی جهان» رابرت ا. هیوم ص 340 که خودش یک مسیحی متعصّب است: همین «کاهنان و مقامات روحانی اورشلیم، عیسی مسیح را دستگیر نموده، و در دادگاه عالی یهود... او را محکوم به مرگ کردند» و «کلیسای مسیحی تا پیش از زمان مارتین لوتر، عموماً از یهودیان اسکندریّه پیروی می کردند». و «رهبران کار کشته ی یهود، او را یک فرد انقلابی دانسته و آموزه هایش را بس خطرناک می پنداشتند» (ص339) و عیسی مسیح می گوید: «من اهل این دنیا نیستم» (ادیان شرق و فکر غرب/رادا کریشنان/195) عیسویت که به بیانی: «عبارت بود از یک پروتست رو یا روی امپراطوری روم و طرفداران سال خورده ی آن، یعنی روحانیان یهود» (همان/179) و «فریسیان» یعنی: طایفه ای که به ظاهر شرع می چسبیدند و ریاکار بودند، و از سویی اکثر پیروان عیسی «طبقات فقیر بودند» (در قلمرو وجدان/زرین کوب/199)، مدافعان «مسیحیّت کلیسا» کار را به جایی رسانیدند که «کشیشان کلیساها... روز به روز در تجّمل و تمول فرو می رفتند» و «دستگاه پاپ که خود در انواع فساد غوطه می خورد» در کنارش صورتی دیگر از مسحیّت که بر پایه ی «فقر و زهد و قدس و طهارت نسبی بود» یک نظام «رهبانی و رهبانیت» را به وجود آورد و در گذر زمان، «محاکم تفتیش عقاید» (Inqui sition) را ایجاد کرده، «رهبانیت قدسیان به خدمت مقاصد دنیا جویانه ی کلیسای روم درآمد» و «جنگ های صلیبی که قدرت جویی کلیسا را آشکار نمود، نقش کلیسا را از صورت روحانی بیرون آورد و تبدیل به نقش امپراطوری کرد» و بی رسمی ها و مغفرت فروشی های کلیسا داران «یک منبع تازه بر در آمدهای کلیسا افزود و کلیسا را به یک شرکت تضامنی عوام فریبی و غارت مبّدل ساخت» و این موارد و تکفیرها و زنده سوزی ها و غارت اموال عمومی و کشتارهای قرون وسطی (از قرن پنجم تا پانزدهم میلادی) و ادامه اش تا امروز و حتّی «نهضت های تبلیغی» مسیحیّت کلیسا که «شبح استعمار و امپریالیسم در ورای ظاهر روحانی این هیئت های تبلیغی همه جا حس شده و می شود» (همان/از210تا218)، همه و همه از یک اعجاز شگفت کلام الهی قرآن و وحی پرده بر می دارد، که باز هم رویارویی با آن (قرآن) از سوی هم اینان- صهیونیسم تحریفگر و مسیحیت کلیسای استعمارگر- آغاز شده است. در سوره ی توبه /33 می خوانیم: شمار زیادی از «اَحبار» (دانشی مردان دینی) و «رُهبان» (زهد فروشان لباس تقوا در بر کرده)، ثروت های مردم را به ناروا و نادرستی می بلعند و به غارت می برند و نهایت امر این که: «یَصدّونَ عَن سبیل ا...»! اند. 

ادامه دارد...                           محمّد حسن توکّل گلپایگانی

                        دی ماه 1400 برابر با آغاز 2022 میلاد عیسی مسیح           

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.